ابراهیم و آتش و گنجشک

ساخت وبلاگ
نگاه ها هراسان به ابراهیم و آتش بود . در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.از اوپرسیدند : ای پرنده چه کار می کنی ؟پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود راپراز آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم .گفتند : ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است آخر این چند قطره آب چه فایده ای می تواند داشته باشد ؟گفت : من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسیدوقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی ؟پاسخ دهم : هر آن چه را که از توانم بر می آمد ...

 

و خوشا به حال گنجشکان سر فراز

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۵/۰۹/۳۰ساعت ۱۰:۲۰ ب.ظ  توسط مثل هیچ کس  | 
من یه دیوونم...
ما را در سایت من یه دیوونم دنبال می کنید

برچسب : ابراهیم,گنجشک, نویسنده : zeynab7 بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:41