من یه دیوونم

متن مرتبط با «مرثیه» در سایت من یه دیوونم نوشته شده است

مرثیه

  • لب تشنه بود ، تشنه ی یک جرعه آب بود مردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشه ی حجره به روی خاک پروانه وار غرق تب و التهاب بود از بس که شعله ور شده بود آتش دلش حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود در ازدحام و هلهله ی نا نجیب ها فریاد استغاثه ی او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد هر چند آب دادن تشنه ثواب بود آخر شبیه جد غریبش شهید شد آری دعای خسته دلان مستجاب بود غربت برای آل علی تازگی نداشت,مرثیه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها