من یه دیوونم

متن مرتبط با «برای» در سایت من یه دیوونم نوشته شده است

فرصتی برای خود شناسی

  • پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد . پس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند . یک ماه بعد ، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین ها تربیت شده و آماده شکار است . اما نمی دانم چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه ای قرار دادیم تکان نخورده است . این موضوع کنجکاوی پادشاه را بر انگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار ، کاری کنند که شاهین پرواز کند . اما هیچ کدام نتوانستند . روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز در آورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد . صبح روز,فرصتی,برای,شناسی ...ادامه مطلب

  • برای رفتن نیز آماده نیستید !

  • گویند : صاحب دلی ، برای اقامه نماز به مسجدی رفت . نماز گزاران ، همه او را شناختند ، پس از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید ، پذیرفت . نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوی او بود . مرد صاحب دل بر خاست و بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود . آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم ! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، بر خیزد ... ! کسی بر نخاست . گفت : حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، بر خیزد ... ! باز کسی بر نخاست . گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ، اما برای رفتن نیز آماده نیستید ! + نوشته شده در  پنجشنبه,برای,رفتن,آماده,نیستید ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها